سرنوشت‌ محتوم‌ یک‌ ابرقدرت‌

(تحلیلی‌ بر حوادث‌ 11 سپتامبر آمریکا )

 حسین‌ جمالو

       در آستانه‌ فروپاشی‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ سابق‌، یک‌ جوان‌ ماجراجو و شرور آلمانی‌ (که‌ چندی‌ قبل‌ به‌ جرم‌ سرقت‌ و شرارت‌ در آلمان‌ دستگیر شد) با یک‌ فروند هواپیمای‌ سبک‌ و شخصی‌ «سسنا» فضای‌ غربی‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ وقت‌ را در نوردید و در میدان‌ مرکزی‌ مسکو به‌ زمین‌ نشست‌. او با این‌ کار جهان‌ را در بهت‌ و حیرت‌ فرو برد و شوروی‌ها را شوکه‌ و غافلگیر نمود .

                 اهمیت‌ بالای‌ مسئله‌ در آن‌ بود که‌ سال‌های‌ سال‌ شوروی‌ به‌ ضریب‌ امنیتی‌ و ایمنی‌ تا 100% فضای‌ خود اطمینان‌ داشت‌ و از آن‌ به‌ دیوار آهنین‌ و دژ نفوذناپذیر تعبیر می‌نمود. ابرقدرت‌ شرق‌ این‌ گونه‌ تبلیغ‌ می‌کرد که‌ به‌ محض‌ ورود هر شی‌ء پرندة‌ ناشناس‌ به‌ فضای‌ شوروی‌ ،رادارهای‌ قوی‌ و پیشرفته‌ زمینی‌ و گشت‌های‌ هوایی‌ قدرتمند آن‌ کشور آن‌ را کشف‌ و ردیابی‌ می‌کنند. و در صورت‌ لزوم‌ با استفاده‌ از پدافند موشکی‌ و هواپیماهای‌ شکاری‌ خود سرنگونش‌ خواهند نمود. البته‌ سرنگونی‌ هواپیمای‌ مسافربری‌ بوئینگ‌ 747 (جامبوجت‌) خطوط‌ هوایی‌ کره‌ جنوبی‌ که‌ توسط‌ یک‌ فروند شکاری‌ سوخو ـ 15 شوروی‌ صورت‌ گرفت‌ (کره‌ای‌ها ورود هواپیما به‌ فضای‌ شوروی‌ را ناشی‌ از خطای‌ سهوی‌ خلبان‌ ،ولی‌ شوروی‌ها آن‌ را عملی‌ عمدی‌ و تجاوز کارانه‌ قلمداد نمودند) ظن‌ نفوذپذیری‌ فضای‌ شوروی‌ را تقویت‌ می‌کرد. چه‌ بسا نماد اصلی‌ یا یکی‌ از نمادهای‌ اصلی‌ اقتدار و ابر قدرتی‌ شوروی‌ سابق‌ همین‌ به‌ اصطلاح‌ دژ نفوذناپذیر فضای‌ شوروی‌ بود ؛ ولیکن‌ جوان‌ ماجراجوی‌ آلمانی‌ با هواپیمای‌ سبکی‌ که‌ مقطع‌ راداری‌ قابل‌ کشفی‌ برای‌ رادارهای‌ ابتدایی‌ و ساده‌ داشت‌، با نفوذ و طی‌ صدها کیلومتر در فضای‌ شوروی‌ اقتدار آن‌ ابرقدرت‌ را به‌ چالش‌ کشاند .از آن‌ به‌ بعد تردیدهای‌ جدی‌ در خصوص‌ ادعاهای‌ ابرقدرت‌ وقت‌ شکل‌ گرفت‌ و روند تدریجی‌ فروپاشی‌، سرعتی‌ شتابان‌ گرفت‌ .

                 و اما ،اکنون‌ نیز عملیاتی‌ به‌ ظاهر تروریستی‌ و انتحاری‌ در 2 شهر بزرگ‌ و استراتژیک‌ آمریکا یعنی‌ واشنگتن‌ و نیویورک‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. انفجارات‌ متعدد ناشی‌ از برخورد هواپیماهای‌ مسافربری‌ متوسط‌ و سبک‌ با برج‌های‌ عظیم‌ مرکز تجارت‌ جهانی‌ و پنتاگون‌ و یا انفجار بمب‌ در نزدیکی‌ وزارت‌ امور خارجه‌ ،کاخ‌ سفید، کمپ‌ دیوید و... ایالات‌ متحده‌ را به‌ صورت‌ کشوری‌ جنگزده‌ درآورده‌ است‌. ثبت‌ تصاویر واضح‌ و گویای‌ ارسالی‌ برگیرنده‌های‌ تلویزیونی‌، این‌ واقعه‌ را از هر گونه‌ توضیح‌ و توصیف‌ بی‌ نیاز کرده‌؛ لیکن‌ آنچه‌ بسیار مهم‌ و قابل‌ تأمل‌ و ژرف‌ نگری‌ است‌، پرداختن‌ به‌ ابعاد این‌ فاجعه‌ و عواقب‌ اجتماعی‌ و قطعی‌ آن‌ می‌باشد .

                 سالهاست‌ که‌ نام‌ سازمان‌ اطلاعات‌ مرکزی‌ آمریکا (سیا) و پلیس‌ فدرال‌ این‌ کشور (اف‌. بی‌ .آی‌) با دقت‌ و سرعت‌ در کشف‌ هرگونه‌ تهدید داخلی‌ و خارجی‌ برای‌ آمریکا همراه‌ گشته‌ و تصویری‌ غیرقابل‌ خدشه‌ از آن‌ها ترسیم‌ شده‌ است‌. لیکن‌ اکنون‌ در عمل‌ ،این‌ سازمانها با عجز، سردرگمی‌، دستپاچگی‌ ،بی‌ دقتی‌ و ناتوانی‌ همراهمند. در پی‌ انفجارات‌ مهیب‌ اخیر در نیویورک‌ و واشنگتن‌ ،سیل‌ انتقادات‌ و اعتراضات‌ متوجه‌ دستگاههای‌ عظیم‌ و مخوفِ امنیتی‌ ،اطلاعاتی‌ و پلیسی‌ آمریکا گشته‌ که‌ چطور در مقابل‌ چشم‌ هزاران‌ مأمور رسمی‌ و مخفی‌، عملیاتی‌ تروریستی‌ با چنین‌ ابعاد وحشتناک‌ و غیر قابل‌ تصور صورت‌ می‌گیرد و اینان‌ از کشف‌ و خنثی‌ سازی‌ آن‌ها عاجزند !

                 روند اضمحلال‌ و فروپاشیِ مظهرِ میلیتاریسم‌ و کاپیتالیسم‌، مدتهاست‌ آغاز شده‌ و چه‌ بسا مفقود شدن‌ رایانه‌ها و برنامه‌های‌ بسیار سرّی‌ و حساسِ مراکز عمدة‌ امنیتی‌ سیاسی‌ آمریکا در چندی‌ قبل‌ را بتوان‌ مَطلع‌ این‌ روند محتوم‌ دانست‌ .

                 امروز این‌ سؤال‌ جدی‌ برای‌ جهانیان‌ مطرح‌ است‌ که‌ چگونه‌ کشوری‌ که‌ داعیه‌ حفظ‌ ثبات‌ و امنیت‌ جهانی‌ را دارد ـ و در همین‌ راستا برای‌ تأمین‌ امنیت‌ خود به‌ عنوان‌ یک‌ پیش‌ شرط‌، موشکهای‌ بالستیک‌ مهاجم‌ را در ارتفاع‌ 270 کیلومتری‌ و خارج‌ جو مورد اصابت‌ قرار می‌دهد، اکنون‌ از تأمین‌ امنیت‌ پایتخت‌ خود چنین‌ عاجز و ناتوان‌ مانده‌ است‌ .

                 آنچه‌ که‌ عظیم‌ترین‌ آسمانخراشهای‌ نیویورک‌ را هدف‌ قرار دادند، موشکهای‌ قاره‌ پیمای‌ روسیه‌ یا چین‌ و موشکهای‌ هوا به‌ زمین‌ جنگنده‌های‌ متخاصم‌ و سلاحهای‌ اتمی‌ یا میکروبی‌ و شیمیایی‌ خود پرداخته‌ ذهنی‌ عراق‌ و کره‌ و... نبودند ،بلکه‌ هواپیماهای‌ مسافربری‌ همراه‌ با مسافر خطوط‌ هوایی‌ آمریکا بودند که‌ به‌ طرز بسیار ماهرانه‌ و پیچیده‌ای‌ ربوده‌ شده‌ و به‌ آسمانخراشهای‌ دژنما که‌ ظاهراً احتمال‌ هیچ‌ تحولی‌ در آنها نمی‌رفت‌، اصابت‌ کردند و در چند دقیقه‌ نمادهای‌ ثروت‌ و قدرت‌ آمریکا را به‌ تلی‌ از خاک‌ تبدیل‌ کردند. آنها شمارش‌ معکوس‌ فروپاشی‌ ابرقدرتی‌ دیگر را آغازی‌ جدی‌ نمودند .

                 آمریکا که‌ با ادعای‌ تأمین‌ امنیت‌ فضای‌ عراق‌ از تعرض‌ جنگنده‌های‌ عراقی‌، مناطق‌ پرواز ممنوع‌ در شمال‌ و جنوب‌ آن‌ کشور ایجاد می‌کند و گشت‌های‌ متعدد هوایی‌ به‌ آن‌ مناطق‌ اعزام‌ می‌نماید، از تأمین‌ امنیت‌ فضای‌ کشور خود عاجز است‌ و در مقابل‌ چشم‌ شهروندانش‌ مراکز عمده‌ نظامی‌ ،تجاری‌ و سیاسی‌اش‌ مورد حمله‌ چند فروند هواپیمای‌ مسافربری‌ قرار می‌گیرد .

                 از سوی‌ دیگر تهدیدات‌ جورج‌ بوش‌، رئیس‌ جمهور آمریکا، مبنی‌ بر انتقام‌گیری‌ شدید از عاملان‌ این‌ عملیات‌، ابعاد دیگری‌ به‌ این‌ فاجعه‌ داده‌ است‌ .

                 آنچه‌ مسلم‌ است‌ ،آمریکایی‌ها در انتقام‌گیری‌ و حمله‌ به‌ دیگران‌ یدی‌ طولا و تجربه‌ای‌ پر بار دارند و جهان‌ همواره‌ شاهد نقش‌ آفرینی‌ جنگنده‌ها ،ناوهای‌ هواپیمابر، موشکهای‌ کروز آمریکایی‌ و... در این‌ حوادث‌ بوده‌ است‌. اکنون‌ این‌ سؤال‌ مطرح‌ می‌شود که‌ چنین‌ روشهایی‌ برخورد با معلول‌ بوده‌ است‌ یا علت‌؟ اگر به‌ واقع‌ چنین‌ روشهایی‌ (با فرض‌ اینکه‌ عوامل‌ این‌ انفجارها خارجی‌ بوده‌اند ؛ و اگر عواملی‌ از خود آمریکا دست‌ به‌ این‌ کار زده‌ باشند، که‌ چندان‌ نیز دور از ذهن‌ نمی‌باشد، مسئله‌ شکل‌ دیگری‌ خواهد یافت‌) مؤثر و پیشگیرانه‌ می‌بود و ریشة‌، چنین‌ عملیاتهایی‌ را می‌خشکاند ،طبیعتاً اکنون‌ دیگر به‌ واسطه‌ عملیاتهای‌ انتقام‌ گیرانه‌ سابق‌ آمریکا در افغانستان‌ ،لیبی‌ و... نبایستی‌ شاهد چنین‌ عملیاتی‌ با ابعادی‌ بسیار گسترده‌تر می‌بودیم‌ ؛ وقوع‌ این‌ حوادث‌ نشان‌ از غیر مؤثر بودن‌ روشهای‌ قبلی‌ و عدم‌ توجه‌ به‌ ریشه‌های‌ اصلی‌ و علل‌ واقعی‌ چنین‌ حوادث‌ تلخی‌ می‌باشد .

                 کشتار وسیع‌ انسانهای‌ بی‌ دفاع‌ در این‌ حجم‌ وسیع‌ از سوی‌ هر انسان‌ آزاده‌ای‌ محکوم‌ شده‌ و عملی‌ قبیح‌ و غیر قابل‌ توجیه‌ می‌باشد. به‌ ویژه‌ از دیدگاه‌ یک‌ مسلمان‌ این‌ قضیه‌ ابداً توجیه‌ بردار نیست‌. ولی‌ ادامه‌ روش‌ حاکمیت‌ مبتنی‌ بر زورگویی‌ و تجاوز به‌ دیگران‌ از سوی‌ سران‌ آمریکا نیز وقوع‌ چنین‌ حوادثی‌ را اجتناب‌ناپذیر نموده‌ و آن‌ چنان‌ که‌ مقامات‌ رسمی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ عنوان‌ نمودند، خشکاندن‌ ریشه‌ چنین‌ حوادثی‌ منوط‌ به‌ توجه‌ جدی‌ به‌ آن‌ها و حاکمیت‌ عدالت‌ و مساوات‌ و دوری‌ از ظلم‌ و ستم‌ به‌ دیگران‌ است‌ .

                 هر چند درخصوص‌ این‌ واقعه‌ مطالب‌ زیادی‌ را می‌توان‌ ذکر نمود، اما ترجیح‌ می‌دهیم‌ تنها سرنوشت‌ محتوم‌ یک‌ ابر قدرت‌ ظالم‌ را از زبان‌ و قلم‌ نویسنده‌ معروف‌ آمریکایی‌ «گوروایدل‌» یاد آور شویم‌ که‌: «امپراطوری‌ آمریکا تا 10 سال‌ دیگر فرو می‌پاشد و... آمریکا با توجه‌ به‌ مشکلات‌ داخلی‌ فراوانی‌ که‌ دارد، اگر تا ده‌ سال‌ دیگر به‌ امپراتوری‌ خود بر جهان‌ ادامه‌ دهد، شانس‌ آورده‌ است‌... »

                 و سرانجام‌ یادآوری‌ سنت‌ حتمی‌ الهی‌ که‌ :المُلکُ یَبقی‌' مع‌ الکفر و لا یَبقی‌' مع‌ الظُلم‌ .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد